گفتگو با دکتر منصور منصوری

به حسن خلق و وفا، کس به یار ما نرسد…

در آستانه سالروز درگذشت موسس دانشگاه رسول اکرم دامغان فرصتی فراهم شد تا با دکتر منصور منصوری، (برادر دکتر محمد مسعود و دکتر ناصر )کارآفرین و نیکوکار دامغانی دیداری داشته باشیم.
خاطرات ایشان از روزهای پرفراز و نشیب میانه دهه ۶۰ دامغان و آنچه بر اهالی فرهنگ این دیار گذشت، شنیدنی و درس آموز بود.
به همت بلند این خانواده دست مریزاد می گوییم و برای پدر و مادر باتقوی و مومن آنان و برادر اندیشمند و فرهیخته خانواده منصوری، آرزوی مغفرت و پاداش الهی مسالت می نماییم.
در ادامه یادداشت دکتر منصور منصوری، از همراهان کانال قومس مهد تمدن کهن در آستانه نوزدهمین سالروز درگذشت برادرشان به خوانندگان عزیز تقدیم می گردد.

 

 

ای عشق همه بهانه از توست

من خامشم این ترانه از توست

در یکی از روزهای تابستان سال ۱۳۶۲ به اتفاق برادرم مرحوم دکتر محمد مسعود منصوری، که در آن ایام رئیس دانشکده انفورماتیک دانشگاه شهید بهشتی بود جهت دیدار والدین عازم شاهرود شدیم. اوایل انقلاب بود و شور جوانی و…

‎ تربیت و پرورش در دامان پر مهر مادری که معلم قرآن بود و پدری صالح که نماز شبش تا بود ترک نشد، نگرش ما را به مسائل فرهنگی پر رنگ­تر نموده و گفتگوها با برادرم محمد پیرامون بررسی و امکان انجام کارهای شدنی، در حوزه ملی و منطقه ای، نهایتاً به حوزه شهرستان دامغان کشید و من پیشنهاد تأسیس دانشگاهی را در دامغان دادم ، که با استقبال محمد، در طول رفت و برگشت به ارزیابی اجرائی و برنامه ریزی پرداختیم و تمامی اعضای خانواده خوشحالی و حمایت خود را اعلام نمودند.

صبح روز شنبه، من دفتر مستقلی در میدان هفت تیر تهران را جهت شروع این حرکت فرهنگی در اختیار گذاشتم.

‎پس از اعلام عمومی و اقبال و حمایت همه جانبه همشهریان فرهیخته دامغانی ، کار تشکیلاتی و برنامه ریزی تأسیس دانشگاه به نام رسول اکرم (ص) در دامغان شروع شد. به دلیل گسترش و نیاز تشکیلاتی، ساختمان چند طبقه­ی مستقل دیگری را در خیابان مفتح کوچه درخشان در اختیار دانشگاه قرار دادم .

‎حافظه تاریخی مردم شریف دامغان، قطعاَ مراحل و مقاطع مختلف این حرکت خروشان را به یاد دارند، و علی­رغم تدوین اساسنامه که به وسیله جمعی از حقوقدانان محترم دامغانی به سرپرستی مرحوم دکتر شمس الدین عالمی تدوین و به تأیید رهبری انقلاب رسید . پروژه بعضاً مورد بی مهری مقطعی بعضی­ها قرار گرفت، و من، برادرم محمد و عده ای از فعالین دانشگاه در دامغان بازداشت شدیم ، که به مصداق کلام حضرت حافظ “هر آن که جانب اهل وفا نگه دارد خداش در همه حال از بلا نگهدارد” این نیز گذشت، ولی از آنجا که من، والدینم، برادرم دکتر محمد، برادربزرگم دکتر ناصر، خواهرانم محبوبه خانم و ملیحه خانم و همه حامیان و مردم فرهیخته و شریف دامغان، از این حرکت فرهنگی، به دنبال ایجاد ظرفیت و فرصت برای نوجوانان و جوانان کشور و منطقه بوده ایم، و زمان نشان داده است که هر حرکت شفاف، خالص و مردمی به نتیجه می­رسد، به لطف خدا، پس از فرار و نشیب­ها، دانشگاه دامغان هم اکنون با  حدود ۶ هزار دانشجو تا مقطع دکتری، همچون نگینی بر تارک دامغان و فرهنگ کشور می­درخشد و ما نیز با سرفرازی در انجام خدمت به همشهریان و ترویج توسعه فرهنگ مشغول و فعال هستیم .

تأسیس دانشگاه دامغان مهم­ترین و بهترین اتفاق زندگی من در حوزه فرهنگ است.

‎شخصاً به فعالیت های اقتصادی، در حوزه صنعت، کشاورزی، تجارت خارجی، کارآفرینی مشغول، و در حوزه کمک رسانی به سازمان های متشکل و بعضاً خانواده ها به طور خصوصی، همکاری و تشریک مساعی داشته و دارم و اشتغال افراد زیادی را پایدار نگه داشته ام، عاشق مانده ام و باور دارم که ” عمر که بی عشق رفت هیچ حسابش مگیر”

‎از آن­جا که خواهرانم محبوبه خانم و ملیحه خانم ، در انجمن های خیریه و کمک رسانی های متعدد فعالند، و برادر ارجمندم دکتر ناصر که انجام امور خیر را در سطح بسیار مقبولی در دامغان، مثل اردوگاه، مدرسه و مرکز تجاری و مدرسه ای بنام مرحوم مادرم صدیقه خانم بخشایی در سیستان و بلوچستان ساخته و فعالیت های متعدد دینی در حوزه های خیرخواهانه و کمک رسانی را به طور گسترده در سطح کشور مدیریت و حمایت می­کنند، جا دارد که از آنان برای اثبات عملگرائی خانواده مان، که متأثر از روح مستغنی و بی نیاز از والدینمان است تشکر و قدردانی کنم و توجه مسئولان محترم را در اجرای بعضی پروژه های ضروری در شهرستان دامغان، که می­توانستند با تسهیل و همکاری آن­ها را به انجام برسانند جلب کنم .

بدیهی است بهترین پاداش برای بانیان دانشگاه ، که آحاد مردم شریف دامغان هستند، مشاهده ورود دانشجویان کتاب به دست به محوطه دانشگاه در شروع سال تحصیلی و در هر روز سال است.

ذکر این دل نوشته، نه از جهت منویات شخصی و معرفی خویش، بلکه به دلیل ترویج تفکر و همبستگی اجتماعی در جهت اشاعه یک حرکت فرهنگی کارساز، و جاری شدن عشق در نهاد افراد خوش ضمیر، که معنای این کلام خواهد بود، می­باشد.

زندگی در صدف خویش گهر ساختن است

در دل شعله فرورفتن و نگداختن است

مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست

از همین خاک، جهان دگری ساختن است

‎‎ ‎دکتر منصور منصوری

@tamadoneghoomes
www.ghoumes.ir

نگاهی نو به تاریخ پرافتخار سرزمین قومس و شهر باستانی دامغان، پایتخت اشکانیان

گمان مبر که به پایان رسیده کار مغان
هزار باده ناخورده در رگ تاک است