تئوری که با کنار گذاشتن برخی تعصبات میتوان در مورد آن تحقیق و کنکاش نمود، حضور برخی از اقوام ترکزبان در فلات ایران از گذشتههای بسیار دور، شاید حتی پیش از مهاجرت آریاییها، به این سرزمین باشد، تشابهات فرهنگی خصوصا از لحاظ زبانی که بین ترکها و برخی از اقوام بومی ساکن فلات ایران و بینالنهرین همچون سومریها، ایلامیها، کاسیها و غیره وجود دارد که البته در برخی موارد در این زمینه اغراق نیز شده است، میتواند نشانگر این امر باشد که در گذشتههای دور اقوام ترکزبان حضوری شاید نه چندان پایدار در کنار تمدنهای شکلگرفته توسط این اقوام داشته و به همین دلیل نیز از آنها تاثیرپذیرفته و یا اینکه در برخی موارد تاثیرگذار نیز بوده باشند.
از لحاظ زبانشناسی میتوان این امر را اثبات شده دانست که برخی از زبانهای ترکی رایج در فلات مرکزی ایران همچون زبان خلجی تاریخی بسیار کهن در این سرزمین دارند و حتی از زبانی که در متون رمزگشایی شده کتیبههای باستانی ترکها مانند اورخون در مغولستان وجود داشته نیز قدیمیتر میباشند، به همین دلیل میتوان به جرات گفت که حداقل برخی از اقوام ترکزبان از گذشتههای بسیار دور و مستقل از تحولاتی که در فرهنگ و زبان دیگر اقوام ترکزبان در آسیای مرکز صورت گرفته، حضوری پاپدار در بخشهای مرکزی ایران کنونی همچون خلجستان قم داشتهاند.
با کنار گذاشتن پیچیدگیهای زبانشناسی با استفاده از برخی بدیهیات میتوان نتایج جالبی بدست آورد، بطور مثال میدانیم که در زبان عربی حرف «چ» وجود ندارد و در زبان پارسی نیز «ق» نداریم، بنابراین با نگاهی به یک لغتنامه و تنها با آگاهی از این امر میتوانیم حدس بزنیم که واژگان همچون قاچ، قاچاق، قاچاقی تا قیچی نه پارسی هستند و نه عربی، بلکه از زبان ترکی به زبان ما وارد شدهاند. در مورد برخی دیگر از کلمات نیاز به کمی تحقیق و بررسی وجود دارد ولی نفی برخی فرضیهها چندان مشکل نیست، به طور مثال می توان به یقین گفت که نام شهر قم پارسی نیست، در مورد عربی بودن آن نیز با توجه به اینکه سرزمینی در این حوالی با نام قومس در متون باستانی نیز اشاره شدهاست نیز میتوان تردید کرد. ولی شواهد بسیاری وجود دارد که میتوان ترکی بودن این واژه را اثبات نمود. نکته مهم این است که در قیاس با نام مکانهای دیگری همچون صحرای قراقوم در ترکمنستان یا بیابان قوم در ترکستان چین و با توجه به اینکه واژه قوم در زبان ترکی به معنی شن و شنزار است میتوان چنین نتیجه گرفت که نام سرزمینهای بیابانی ایران همچون قومس (استان سمنان کنونی) و شهر قم که هر دو دارای تاریخی بسیار کهن هستند، ریشهای ترکی دارند.
مرکز قومس در عهد باستان شهر کنونی دامغان بوده است، از آثار باستانی بسیار با اهمیت موجود در این شهر که حداقل به دوره ساسانی باز میگردد، مسجد یا معبد تاریخانه میباشد، در لغتنامهها و منابع مختلف به این امر اشاره گشته است که واژه تاریخانه یک واژه ترکی-پارسی به معنای خانه خدا میباشد، بدین صورت که بخش اول این واژه یعنی تاری همان تانری خدای ترکان باستان میباشد و بخش دوم همان خانه پارسی است، بنابراین نامی از زمان باستان برای این مکان برجای مانده است که به ندرت در جاهای دیگر حتی اماکن باستانی ترکی در آسیای مرکزی دیده میشود و میتواند نشانگر این امر باشد که شاید ترکان در قومس آیین و رسوم باستانی خود را نیز حفظ کرده بودند.
مسلما مطالبی که ارائه شد تنها بیان یک فرضیه است و اثبات آن نیازمند تحقیقات گستردهتر با پرهیز از هرگونه افراط و تفریط میباشد، ترک دانستن سومریها، هیتیها، ایلامیها و دیگر اقوام باستانی غرب آسیا تنها بدیلی وجود چند واژه یا یک ساختار زبانی مشابه مسیری است افراطی که قطعا با گسترش تحقیقات نفی میگردد، از طرفی وجود تعصبات پارسی و انکار حضور اقوام باستانی ترکزبان در سرزمین ایران نیز به همین نسبت راهی بیراهه است و نفی آن نیز به نظر ساده میرسد. هرچند بنده خود پارسیزبان بوده و اطلاع چندانی از فرهنگ زبان ترکی ندارم ولی ریشه دار بودن حضور قوم دلیر ترک در ایران را افتخاری برای این سرزمین می دانم.