گویش دامغانی

لهجه و گویش مردم دامغان گونه ای از زبان اصیل فارسی است که با لهجه مردم خراسان پیوستگی دارد. این گویش در تمامی مناطق دامغان یکسان نیست:

– در مناطق شمالی به دلیل نزدیکی به منطقه مازندزان با اندک تفاوت مردم به لهجه طبری سخن می گویند (به استثنای روستای دیباج که از ویژگی خاص برخوردار است و این به تاریخ منطقه باز می گردد که خود جای تحقیق و تامل بیشتر دارد.)

– روستاهای جنوبی حاشیه کویری دامغان نیز سخت تحت تاثیر مناطق مرکزی ایران بوده و به فراوانی لغات و واژه های آن صفحات را می توان دید (روستای کوزر را استثنا می کنیم که آنان به نقل از چندین تن از اهالی، از اقوام مهاجر عربستان هستند.)

– روستاهای شرقی دامغان نیز به گویش شاهرودی نزدیک است.

عمده خصوصیت لهجه مردم دامغان در نحوه ادای کلمات و تغییراتی اندک در آن است، در اول شخص مفرد تعدادی از افعال بدین گونه تغییر می یابد:

خوردَم —– خُوردُم

شنیدَم —– شنیدُم

خَریدَم —– خریدُم

گفتَم —– گفتُم

بریدَم —– بریدُم

داشتَم —– داشتُم

ـ در گروه دیگر از افعال بدین طریق:

آمَدَم —– آمِدُم

گشتَم —– گِشتُم

بَستَم —– بِستُم

ـ در گروهی دیگر شکل آن اندک تفاوتی می کند که قاعده خاصی ندارد:

چیدَم —– چیندُم

ایستادَم —– اِستادُم

اُفتادَم —– اِفتیدُم

ـ در اسامی نیز تغییراتی داده می شود:

اسماعیل —– اسمیل

شکم —– شُکُم

روغن —– روغان

.

ـ به آخر تعدادی از کلمات نیز واو اشباع شده افزوده می گردد:

حسن —– حسِنو

غلام —– غلامو

کوچه —– کُوچُو

در لهجه دامغانی با اضافه کردن آوای ū (او) به انتهای اسامی و کلمات و جایگزین کردن کسره به جای فتحه آن‌ها را ادا می‌کنند. در بعضی از کلمات نیز به جای اُ از اُو استفاده می‌شود.
به جز تغییرات پیش گفته در زبان مردم و تداول آنها لغات اختصاصی وجود دارد که اغلب ریشه در زبان های باستانی ایران دارد.
اگرچه فهم لهجه دامغانی برای فارسی زبانان بسیار ساده است اما در لهجه دامغانی کلمات منحصر بفردی وجود دارد که مربوط به زبان دامغانی است. این کلمات غالبا ریشه در فرهنگ کهن و تاریخ چند هزار ساله و باستان دامغان دارند